هریس بهشت گمشده
هریس بهشت گمشده
دریغ است ایران که ویران شود. محمد
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:داستان کوتاه ,داستان جالب,حکایت, توسط محمد عبدالعلی پور |

مرد ثروتمندي مباشر خود را براي سرکشي اوضاع فرستاده بود. پس از مراجعه پرسيد:

- جرج ازخانه چه خبر؟

- خبر خوشي ندارم قربان سگ شما مرد.

- سگ بيچاره پس او مرد. چه چير باعث مرگ اوشد؟

- پرخوري قربان!

- پرخوري؟ مگه چه غذايي به او داديد که تا اين اندازه دوست داشت؟

- گوشت اسب قربان و همين باعث مرگ او شد.

- اين همه گوشت اسب از کجا آورديد؟

- همه اسب هاي پدرتان مردند قربان!

- چه گفتي؟ همه آنها مردند؟

- بله قربان همه آنها از کار زيادي مردند.

- براي چه اينقدر کار کردند؟

- براي اينکه آب بياورند قربان!

- گفتي آب؛ آب براي چه؟

- براي انکه آتش را خاموش کنند قربان!

- کدام آتش را؟

- آه قربان! خانه پدر شما سوخت و خاکستر شد.

- پس خانه پدرم سوخت! علت آتش سوزي چه بود؟

- فکرمي کنم که شعله شمع باعث اين کار شد قربان!

- گفتي شمع؟ کدام شمع؟

- شمع هايي که براي تشيع جنازه مادرتان استفاده شد قربان!

- مادرم هم مرد؟

- بله قربان. زن بيچاره پس از وقوع آن حادثه سرش را زمين گذاشت و ديگر بلند نشد قربان!

- کدام حادثه؟

- حادثه مرگ پدرتان قربان!

- پدرم هم مرد؟

- بله قربان مرد. بيچاره همين که آن خبر را شنيد زندگي را بدرود گفت.

- کدام خبر را؟

- خبرهاي بدي قربان. بانک شما ورشکست شد. اعتبار شما از بين رفت و حالا بيش از يک سنت تو اين دنيا ارزش نداريد. من جسارت کردم قربان خواستم خبرها را هرچه زودتر به شما اطلاع بدهم قربان!!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.
ابزار و قالب وبلاگميهن فاکد جملات په نه په براي وبلاگ

مترجم وبلاگ و وبسايت به 36 زبان زنده دنيا

چت روم